|
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:57 :: نويسنده : فاطیما
باورم کن...
دیدن دریای آبی رو زیر آسمون آبی تصور کن...
جائیه که من و تو توش هستیم
تو دقیقن جلوی منی و چشمات منو تو خودش منعکس میکنه
این جا،ما رهاش نمیکنیم،نباید رهاش کنیم
من تو رو عشق خودم میکنم و میخوام برای یک بار هم که شده انجامش بدم
و پشیمون هم نمیشم
من تو گوشهات زمزمه میکنم
نشونه ما،زمان تو ومن
درسته،شروعش از همین جاست،درست همین جا
چون شخصیتی بجز من برای تو وجود نداره
باورم کن.
زمان های قبل که با مشکلات زیادی گذشت،درسته؟
اشک تو چشمات جمع شد،درسته؟
من دوباره تنهات نمیزارم
تو عشق من میشی،چون من باید تورو مال خودم کنم
من با کنارت بودن ازت مراقبت میکنم
نشونه ما،زمان تو ومن
باورم کن.
این واقعن خوشبختیه که تورو تو قلبم دارم
به خاطر تو هیجان زده ام
به خاطر تو خندونم
درسته،شروعش از همین جاست،درست همین جا
چون شخصیتی بجز من برای تو وجود نداره
نشونه ما،زمان تو ومن
فقط زمان هایی که در قبل بدون من بودی،همه رو از بین ببر و بزار برن
نشونه ما،زمان تو ومن
درسته،شروعش از همین جاست،درست همین جا
چون شخصیتی بجز من برای تو وجود نداره
باورم کن...
نظرات شما عزیزان:
|