کلبه ی تنهایی تنهای عاشق
درباره وبلاگ


سلام به همه دوستان و عزیزانم سلام به دخمل پسل های خوشل خلی خوشال میشم اگه نظر بذارید امیدوارم از وبم خوشتون بیاد آن قدر نام تو را زمزمه کردم که لبم سوخت ولی نام تو را توبه نکردم واسه پرکشیدن من خواستی آسمون نباشی حالا پرپرز میزنم من تا همیشه آسوده باشی شبی پرسیدمش با بیقراری به غیر از من کسی را دوست داری؟ به چشمش اشک شد از شرمساری میان گریه هایشگفت آری... بدبیاری یعنی بد بی یاری... ای که دور از من و در قلب منی باخبر باش که دنیای منی کاش میفهمیدم چیست؟ آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست...

پيوندها
ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دوستانه و آدرس drfatima1997.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 38
بازدید دیروز : 11
بازدید هفته : 108
بازدید ماه : 108
بازدید کل : 8065
تعداد مطالب : 62
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 38
بازدید دیروز : 11
بازدید هفته : 108
بازدید ماه : 108
بازدید کل : 8065
تعداد مطالب : 62
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
فاطیما

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 21:0 :: نويسنده : فاطیما

سلام دوستان من تو دوران امتحان هم دست بر نمیدارم و همیشه آپم تا آخر وب برید مطلبام خلی قشنگه ها نرید سرتون کلاه رفته

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:54 :: نويسنده : فاطیما

منتظرتم... این پست مال توست هر جمله قشنگ یا حرفی داری بزن....

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:52 :: نويسنده : فاطیما

هرگز عاشق نشوید اما اگر شدید چشمانتان را بازکنید تاعشقتان را بهتر ببینید

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:49 :: نويسنده : فاطیما

 

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:45 :: نويسنده : فاطیما

 

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:43 :: نويسنده : فاطیما

 

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:42 :: نويسنده : فاطیما

 

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:41 :: نويسنده : فاطیما

شلام خوشگله اگه دوشم دالی نظر بده*

باشه؟؟ منتظرما

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:38 :: نويسنده : فاطیما

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:36 :: نويسنده : فاطیما

 

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:35 :: نويسنده : فاطیما

 

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:33 :: نويسنده : فاطیما

تو کدومشونی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:30 :: نويسنده : فاطیما

 

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:23 :: نويسنده : فاطیما

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:20 :: نويسنده : فاطیما

 

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:19 :: نويسنده : فاطیما

 

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:18 :: نويسنده : فاطیما

 

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:17 :: نويسنده : فاطیما

 

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:15 :: نويسنده : فاطیما

 

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:13 :: نويسنده : فاطیما

 

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:12 :: نويسنده : فاطیما

 

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:12 :: نويسنده : فاطیما

 

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:11 :: نويسنده : فاطیما

 

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:10 :: نويسنده : فاطیما

 

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:9 :: نويسنده : فاطیما

 
شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 12:59 :: نويسنده : فاطیما

 

 
پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:عکس نینی, :: 15:26 :: نويسنده : فاطیما

 

شلام دوستای خوشل من اگه نینی دوس داری بیا ادامه مطلب

 

راستی به نظرتون کدوممون از بقیه خوشل تریم؟؟؟

 لفطا نظر بدین*



ادامه مطلب ...
 
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 12:12 :: نويسنده : فاطیما

تو کجایی سهراب؟

 آب را گل کردند چشم ها را بستند و چه با دل کردند…
وای سهراب کجایی آخر؟
زخم ها بر دل عاشق کردند خون به چشمان شقایق کردند...      

توکجایی سهراب؟ که همین نزدیکی عشق را دار زدند... 
سهراب کجایی که ببینی حالا دل خوش مثقالی ست…
دل خوش سیری چند صبر کن ای سهراب… گفته بودی قایقی خواهی ساخت ! قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه ی اهل زمین دلگیرم…

 
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 11:56 :: نويسنده : فاطیما

در تنهایی خود لحظه ها برایت گریه کردم

در بی کسی ام برای تو که همه کسم بودی گریه کردم

در حال خندیدن بودم که به یاد خنده های سرد و تلخت گریه کردم...

در حین دویدن در کوچه های زندگی بودم که ناگاه به یاد لحظه هایی که بودی و اکنون نیستی ایستادم و آرام آرام گریه کردم...

ولی اکنون میخندم ...آری میخندم به تمام  لحظه های بچه گانه ای که به خاطرت اشکهایم را قربانی کردم

 
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 10:48 :: نويسنده : فاطیما

گفته بودی که چرا محو تماشای منی؟

آن چنان محو که یک دم مژه بر هم نزنی

مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود

ناز چشمان تو قدر مژه بر هم زدنی...

 



ادامه مطلب ...
 
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 10:45 :: نويسنده : فاطیما

خدایا حواست هست؟

هق هق گریه هایم از گلویی می آید که تو از رگش به من نزدیک تری؟؟؟؟

 
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 10:42 :: نويسنده : فاطیما

شاعر از کوچه ی مهتاب گذشت

لیک شعری نسرود

نه که معشوقه نداشت

نه که سرگشته نبود

سالها بود که دگر کوچه ی مهتاب خیابان شده بود...

 
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 10:1 :: نويسنده : فاطیما

 

چون من آدم بدی ام...
کلمات عذرخواهی من کافی نیست
چیز دیگه ای ندارم که بهت بگم
اگرچه قلبم آسیب دیده و این جوری درد گرفته
سعی میکنم بزارم تو بری
میزارم بری کسی که دوسش دارم
ببخش منو چاره دیگه ای ندارم
چون من آدم بدی ام
 میزارم بری
تو/کسی که دیوونه وار دوسش دارم
تو/کسی که مثل یه احمق دوسش دارم
کسی که در حد مرگ دوسش دارم
دوست دارم حتی اگه بری
خاطراتمون باعث میشه که طاقت بیارم
گریه میکنم
گریه
مهم نیس من چقدر فریاد بزنم
عشق تو رفته
سعی میکنم بتونم فراموشت کنم
سعی میکنم فراموشت کنم
باید فراموشت کنم
قلبم شکسته
اما داره مقاومت میکنه
نمیخواد بزاره بری
ولی من میزارم بری اگرچه خیلی برام سخته
فراموشت میکنم،لطفن ازم متنفر نباش
ببخش منو چاره دیگه ای ندارم
چون من آدم بدی ام...
 
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:57 :: نويسنده : فاطیما

 

 
باورم کن...
دیدن دریای آبی رو زیر آسمون آبی تصور کن...
جائیه که من و تو توش هستیم
تو دقیقن جلوی منی و چشمات منو تو خودش منعکس میکنه
این جا،ما رهاش نمیکنیم،نباید رهاش کنیم
من تو رو عشق خودم میکنم و میخوام برای یک بار هم که شده انجامش بدم
و پشیمون هم نمیشم
من تو گوشهات زمزمه میکنم
نشونه ما،زمان تو ومن
درسته،شروعش از همین جاست،درست همین جا
چون شخصیتی بجز من برای تو وجود نداره
باورم کن.
زمان های قبل که با مشکلات زیادی گذشت،درسته؟
اشک تو چشمات جمع شد،درسته؟
من دوباره تنهات نمیزارم
تو عشق من میشی،چون من باید تورو مال خودم کنم
من با کنارت بودن ازت مراقبت میکنم
نشونه ما،زمان تو ومن
باورم کن.
این واقعن خوشبختیه که تورو تو قلبم دارم
به خاطر تو هیجان زده ام
به خاطر تو خندونم
درسته،شروعش از همین جاست،درست همین جا
چون شخصیتی بجز من برای تو وجود نداره
نشونه ما،زمان تو ومن
فقط زمان هایی که در قبل بدون من بودی،همه رو از بین ببر و بزار برن
نشونه ما،زمان تو ومن
درسته،شروعش از همین جاست،درست همین جا
چون شخصیتی بجز من برای تو وجود نداره
باورم کن...
 
 
 
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:57 :: نويسنده : فاطیما

 

عشق من شو...
درست مثل بستنی شکلاتی
تازه و شیرین
هر روز برام تازه و جدیدی
امید وارم که رویا نباشه
دوباره امروزم با تموم وجودم دعا میکنم
مثل افسانه پری بامزه و دلربا
سرنوشتمون تغییر نکنه.
هر روز میخندونمت...
من هنوز یه خورده خام و بچه ام
اما سعی میکنم جراتشو داشته باشم
حتی اگه یه خورده خجالت آور باشه امروز انجامش میدم
حتی اگه ستاره ها بیفتن
حتی اگه دنیا هم تغییر کنه
ازت محافظت میکنم
هرروز وهر شب
فقط باید ای جا بمونی
عزیزم،عشق من شو...
مهم نیس دیگران چی میگن،
تو عشقمی
برای همیشه عشقمی
زیر آسمون بهت قول میدم
یه دونه ای تنها عشقم
مثل فیلم های عاشقانه ای که سرانجام خوبی دارن
یا
مثل یه کتاب کمدی رمانتیک
هرگز نمیخوام تکراری باشم
من فقط میخوام برای تو باشم.
 
تو تابستون با نور درخشان خورشید...
تو زمستون با برف سفید...
نمیزارم این دست ها برن و تنهام بزارن
می خوام تموم روز با تو باشم
به قلبم گوش کن عزیزم
اگه آسمونم نباشه
امروز کمی متفاوته
خودتم میدونی هیچ چیز جلوی منو نمیتونه بگیره
حتی اگه ستاره ها بیفتن
ازت محافظت میکنم
هر شب وهر روز
فقط باید این جا بمونی
عزیزم،تنها عشقمی...
مهم نیس دیگران چی میگن،
تو عشقمی
همه جا و همیشه با من بمون
به دنیا ی من بیا
عزیزم...
تنها عشقم...
زیر آسمون بهت قول میدم
یه دونه ای تنها عشقم
عزیزم،عشق من شو...
هزار بار دیگه،تا آخر دنیا هم تو تنها عشقمی
دلیل زندگی کردنم تو این دنیا فقط تویی
برای همیشه عشقمی
زیر آسمون بهت قول میدم
که یه دونه ای تنها عشقم...
تو تنها عشق زندگیمی...
 
 
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:54 :: نويسنده : فاطیما

 

سلام...نمیدونم چرا ولی خیلی دوس دارم اینو براتون بزارم.
 
دیوار کوچکی بین من و توست
همیشه فاصله ی کمی بین من وتوست.
ای کاش میشد این دیوار رو بردارم و قلبت رو بدزدم!
بعد از منتظر موندن،بعد از نگه داشتن تلفن،
اهمیت نمیدم که چقدر منتظر موندم
چون فقط میخوام صدای تورو بیشتر از هر چیز دیگه ای بشنوم.
اولین چیزی که باید بگم چیه؟
وقتی بهت زنگ میزنم تو در چه حالی؟
تنهایی تمرین میکنم،حرفام که تموم میشه،شمارتو میگیرم.
دوباره امروز مثل یه عادت،
بعد از تمرین حرفام،
تلفنم رو برمیدارم.
میدونم که نمیتونم اما یه بار دیگه
شمارتو میگیرم،
-ببخشید
فقط این کلمه
وقتی صداتو میشنوم همه چی از ذهنم پاک میشه و قاطی میکنم.
خاطرات زیادی باتودارم،
نمیتونم فراموشت کنم،
هرگز!
تو...منو...پشت تلفن میشناسی،نه؟
چرا هنوزم به تو فکر میکنم؟
فراموشت میکنم مثل یه چتر خراب...
پس چرا دوباره شمارتو میگیرم؟
شمارتو میگیرم،
-ببخشید
فقط این کلمه
فقط میخوام دوباره صداتو بشنوم
دوباره شمارتو میگیرم...
حرفم اینه که خیلی دلم برات تنگ شده!
نوک زبونم مونده بود،
باید بهت میگفتم،
چون برای گفتنش خیلی تمرین کردم...
 
چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:51 :: نويسنده : فاطیما

 

بزار من باشم
ببین
خیلی وقته خودتم میدونی
پس منو نگاه کن تا همه چیرو بهت بگم:
اول اولش برام خیلی عجیب بود
ولی نمیدونم از کجا شروع شد
در مورد چیزی که میخوام بگم خجالت میکشم عشق من
ولی شانس فقط ممکنه یه دفعه تو زندگی یکی به وجود بیاد
و الان زمانش برای من رسیده
من همین جا شروع میکنم عزیزم،
بزار من اون یه نفر باشم که برای تو میشه
من میخوام اون فرد باشم
بزار من باشم
بزار من اون یه نفر باشم که همیشه به تو فکر میکنه
بزار من اون یه نفرباشم که قول میده برای تو زندگی کنه
بزار من اون یه نفر باشم که همیشه عاشقت میمونه
بزار من باشم
فقط یه چیزی باعث میشه تو این دنیا بدرخشم
واون تویی
تو تنها فرد توی میلیون ها آدمی
جایی که میتونم در بین همه ستاره ها نفس بکشم کنار توئه
خوشحالی،ناراحتیم،لبخندم  و اشکهام همه برای توان
چیزی برای ترسیدن وجود نداره وقتی باتو هستم
بزار من اون یه نفر باشم که وجودش به خاطر توئه
بزار من اون یه نفر باشم که همیشه بهت فکر میکنه...
 
 
 
 
دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 12:43 :: نويسنده : فاطیما

 

بی تو مهتاب شبی باز از ان کوچه گذشتم
 همه تن چشم شدم خیره بدنبال تو گشتم  
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
   شدم ان عاشق دیوانه که بودم
در نهان خانه ی جانم
 گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
 یادم آمدکه شبی با هم از ان کوچه گذشتیم
پر گشودیم در ان خلوت دلخواسته گشتیم
شساعتی بر لب ان جوی نشستیم
آسمان صاف و شب ارام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ی ماه فروریخته در اب
شاخه ها دست بر اورده به مهتاب
شب و مهتاب و گل و سنگ همه دلداده به اواز شباهنگ
تو به من گفتی از این عشق حذر کن
لحظه ای چند بر این اب نظر کن
اب ایینه ی عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا که دلت با دگران است
تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن
با تو گفتم حذر از عشق ندانم نتوانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پرزد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی من نرمیدم
باز گفتم که تو صیادی و من اهوی دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم نتوانم
اشکی از شاخه فروریخت
مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت
اشک در چشم تو لرزید
 ماه برعشق تو خندید
یادم امد که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
 نه گسستم نه رمیدم