|
شنبه 4 خرداد 1392برچسب:, :: 10:44 :: نويسنده : فاطیما
همیشه تو را در میان قلبم میفشارم تا حس کنی تپشهای قلبی را که یک نفس عاشقانه برایت میتپد***
از وقتی آمدی بی خیال تمام غمهای دنیا شدم و تو چه عاشقانه شاد کردی خانه قلبم را***
از وقتی آمدی گرم نگه داشتی همیشه آغوشم را ،***
عطر تنت پیچیده فضای عاشقانه دلم را***
همیشه پرتو عشق تو در نگاهم میتابد ، همیشه دلم به داشتن تو می بالد،
دستانم دستانت را میخواهد و اینجاست که گلویم ترانه فریاد عشق تو را میخواند ،***
دلم تو را میخواهد، دلم تو را میخواهد به عشقت تکیه کرده ام سالها ، نترسیدم از جدایی و اشکها ،***
عشق را آنگونه که هست دیدم و تو را آنگونه که بودی خواستم ، تو را همین گونه که هستی میخواهم ،***
چون همین گونه مرا عاشق خودت کردی ، همینگونه مرا اسیر عشق و محبتهایت کردی از وقتی آمدی ،***
آمدنت برایم یک حادثه شیرین در زندگی ام بود،
گرچه میترسیدم از پایان راه اما همسفرت شدم تا اینجا که رسیده ایم در کنار ماه…***
چقدر برای داشتنت سختی کشیدم ، چقدر با دلتنگی هایت سر کردم و اشک ریختم ،***
چقدر لحظه شماری میکردم که تو مال من شوی ، حالا مال من هستی و من بی نیاز ،***
برای داشتنت شب و روز کارم شده بود راز و نیاز … نگاهم مال تو ست ، دلم گرفتار تو ست ،***
من تو را دارم و به هیچکس جز تو نمی اندیشم مال من هستی و همین است که من زنده هستم ،***
در قلبم هستی همین است که همیشه شاد هستم جنس نگاهت درخشان بود
که قلبم عاشق چشمانت شد، و اینگونه همه روزهایم فدای یک روز با تو بودن شد،***
و حالا میخواهم تمام عمرم را فدای عشق بی پایانت کنم….
تو مثل و مانندی نداری ، تو فرشته ای و در قلبت جای تاریکی نداری
تو ستاره ای هستی در آسمان دلم که هیچگاه خاموش نمیشوی
تو خاطره ای هستی ماندگار در دفتر دلم که فراموش نمیشوی***
نظرات شما عزیزان: مرتضی
![]() ساعت15:54---6 خرداد 1392
![]() |