|
من خیلی در کار های خانه به مادرم کمک کردم.مادرم مرا در سال گذشته خیلی دوست می داشت و من را خیلی ماچ میکرد پدرم حسود بود و مرا با شلنگ کتک میزد!!!! تابستان گذشته خواهرم و شوهر خواهرم خیلی از هم طلاق گرفتند در ضمن خواهرم حامله است !! پدرم میگوید یا پسر است یادو قلو ولی من چیزی نمی گویم چون میدانم بچه ای به این اندازه از شکم خواهرم در نخواهد آمد!! در سال گذشته ما به مسافرت با قطار رفتیم من در کوپه پدرم را عصبانی کردم و پدرم من را به تخت بست و من تا صبح به همان وضع خوابیدم . پدرم در سال گذشته خیلی سیگار میکشید و مادرم خیلی ناراحت است و هی به من میگوید: تووووله سگ!! ولی من نمیدانم چرا وقتی مادرم به من فحش میدهد پدرم خیلی عصبانی میشود! شاید خیلی من را دوست دارد که دلش نمیخواهد مادرم به من فحش دهد. در سال گذشته ما به عیددیدنی رفتیم و من حدودا خیلی عیدی گرفتم (مثلا انشا در مورد تابستونه!)ولی پدرم همه ی آنها را گرفت و یک آنتن ماهواره خرید که بسیار بد آموزی دارد و من نگاه نمیکنم و پدرم از صبح تاشب نمیدونم چی نگاه میکرد که هی بشکن میزد!!پدرم در سال گذشته رژیم گرفته و چیپس و ماست موسیر میخورد من خیلی سال گذشته را دوست دارم .... این بود انشای من نظرات شما عزیزان: مرتضی
![]() ساعت19:01---9 خرداد 1392
جالبه - نویسنده خوبی میشی
شیدا
![]() ساعت14:02---22 ارديبهشت 1392
سلام دوست عزیز چه طوری میتونم کپیش کنم؟
به من سر بزنی شادم میکنی...
![]()
![]() |